
مروری بر پیشینه ی داستان نویسی و نقالی در ايران
داستانسرایی در ایران سابقه ای دیرینه دارد و در انواع و اقسام صورتها مانند: افسانه، تمثیل و حکایت آمیخته است. ولی داستاننویسی جدید ایران، ادامه ی
طبیعی و منطقی این ادبیات نیست و در شیوه ی جدید داستان کمتر جای پایی از ادبیات کهن ما دیده میشود. به همین دلیل، مخاطب اصلی داستان امروز از تاریخ دیرین داستانی ما بیاطلاع است و آن را جز به شکل جدیدش نمیشناسد.د.
شاهنامه ی فردوسی، ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی، پنج گنج نظامی به همراه نمونههای فراوان دیگر همچون سیاستنامه که دارای قصههایی در دانش کشورداری است، و اسرارالتوحید که دارای قصههایی در احوال عارفان است، عقل سرخ و آواز پر جبرییل، که عرفان و استوره در آن ها درآمیخته است، تاریخ بیهقی که قصههای تاریخی آن در عین سادگی، بسیار جذاب و خواندنی است، بخشی از تاریخ ادبیات داستانی ما را شکل میدهند. این تاریخ در سیر خود با حکایت های تمثیلی و استعاری کلیله و دمنه، قصههای تمثیلی و تربیتی قابوسنامه، حکایات پراکنده ی جوامعالحکایات و لوامعالروایات و داستانهای عامیانهای همچون حسین کرد شبستری، امیر ارسلان نامدار و چند داستان دیگر کامل میشود. وجود کتاب هایی مانند هزار افسان، که بعدها در دوران قاجار با نام هزار و یک شب به فارسی ترجمه شد. همچنین سنّت عیاری و پهلوانی دوره اسلامی نیز آثار دیگری پدید آورد که از میان آنها می توان به داستان سمک عیّار اشاره کرد. این داستان را فرامرز بن خداداد ارجانی از زبان یکی از قصه پردازان به نام صدقه بن ابی القاسم شیرازی در اواخر قرن ششم نگاشته است.در ادامه، آثار دیگری چون مرزبان نامه به نثر مصنوع و متکلف سعدالدین وراوینی پدید آمد. البته اصل طبری مرزبان نامه را مرزبان بن رستم بن شروین از زبان حیوانات و پرندگان و دیو و پری و آدمی در اواخر قرن چهارم فراهم آورده بود.د
از دیگر آثار درخشان در آسمان ادب فارسی می توان به کتاب چهار مقاله یا مجمع النوادر نظامی عروضی که قصه ها و حکایت هایی دارد که بیشتر آنها غیرتاریخی است . گونه دیگر، حکایت هایی است که در گلستان سعدی آمده و ارزش ادبی و فنی آنها بیشتر از اهمیت روایی شان است. از ویژگی ها و نوآوری های این کتاب، استفاده نویسنده از تمام شیوه ها و شگردهای نویسندگی فارسی مانند پرداخت زیبا، فشرده نویسی، بهره وری از شعر و ابزار شعری، نکته دانی، کاربرد تمثیل و حکایت، تنوع معانی و رنگارنگی الفاظ، دریافت های تیزبینانه از مسائل مهم اجتماعی و اخلاقی و سرانجام، ریختن همه اینها در ظرفی آراسته و پدید آوردن ترکیبی تازه در نثر فارسی است.ت
باید گفت که داستان های ایران در هر نوع از روایت با روش های مختلف از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است که به غیر از نوع مکتوب آنها یکی از این روش ها ،نقالی ست . نقالی که در اصطلاح به پیشه و هنر کسی گویند که داستان ها و واقعه های هیجان انگیز و جذابی را که شنیده و یا خوانده است برای سرگرم کردن مردم نقل و بیان می کند و از زمان پیش از اسلام رواج داشته است .اما واژه های نقال و نقالی از زمان قاجار در زبان و ادبیات فارسی کاربردی شده است زیرا در متن های تاریخی و یا لغت نامه های پیش از آن به این شکل نیامده است.نقالان داستان هایی از حماسه های قومی، ملی، دینی و واقعه های تاریخی و یا شبه تاریخی و مذهبی را با کلامی سنجیده و آهنگین و بیانی گرم و رسا در میان جمعِِ مردم و در فضاهای عمومی یا محفل های خصوصی، نقل و روایت می کردند.آن ها می دانستند که در هر مجلس ِنقل به اقتضای شعور فرهنگی جماعت مجلس چگونه سخن بگویند و یا تقلید در آوردند .آنها در نقل روایت ها به بداهه پردازی و زبان آوری نیز می پرداختند و موضوع های داستان را با پند و اندرز و مَثل و شوخی و لطیفه می آمیختند و در نشان دادن شخصیت های داستان ، بازی و تقلید در می آوردند.بخش بزرگی از میراث فرهنگی - ادبی ایران که امروز به صورت مکتوب، به ما رسیده ،داستان ها و افسانه هایی هستند که از زبان و بیان این نقالان شینده و نوشته شده است .این داستان ها مجموعه ادبیات نقالی را پدیده آوردند.د
در کل تاریخچه نقالی را می توان به دوره پیش از اسلام و دوران اسلامی تقسیم کرد.د
در دوره پیش از اسلام و در ایران باستان خنیاگرانِ دوره گردی بودند که با ساز و آواز قصه خوانی می کردند. دردوره ی ساسانی نیز خنیاگرانی بودند که حماسه ها و داستان های قومی وملی را با آواز و نغمه سازی برای مردم می خواندند.این خنیاگران قصه گو به سرزمین هایی دیگرهم می رفتند و داستان های حماسی و پهلوانی ایرانیان را برای مردم بیان و نقل میکردند.د
در دوران اسلامی راویان و دهقانان روایت کننده داستان های پهلوانی و رزمی کهن ایرانی بودند.د
در این زمان قصه خوانانی نیز بودند که نقل قصه را با نوای ساز همراه می کردند.مانند حکایت قصه گویی مروزی در قرن سوم هجری که پس از نقل هر قصه تنبورش را بر می گرفت ونغمه هایی شاد بر سازش مینواخت. نقالی یا قصه خوانی همچنان ادامه یافت تا به دوره صفوی رسید. در این دوره موضوع داستان های نقالی در رابطه با داستان های شبه تاریخی ملی و شبه تاریخی مذهبی و اسطوره ها و حماسه ها و داستان های شاهنامه همراه بود.در این دوره قصه گویی از جمله هنرهای معرکه گیران بود .در نخستین سده های آغاز دوره اسلامی ، قصه گویان دوره گرد در مساجد که محل تجمع مسلمانان بود؛ قصه های انبیا و پادشاهان قدیم را برای مردم بیان می کردند. فضاها و معابرعمومی مانند میدان ها ،سرگذرها چهارسوهای بازار، سراها، کاروانسراها، صحن مسجدها، زیارت گاه ها و تکیه ها، مکان های قصه گویی معرکه گیران بود. برای مثال سید کمال الدین سِدِهی معروف به کاهرعلیشاه از نقالان عهد شاه عباس اول ،عصرها زیرِ گذرِ بازارِ مسجد جامع ِعقیق اصفهان ،برزونامه می خواند و اسدالله حجاز در صحن مسجد شاه به نقلِ داستان های مذهبی می پرداخت. نقالانی نیز در مشهد بودند که در صحن امام رضا شاهنامه خوانی می کردند.د
در عصر رونق قهوه خانه از اوایل قرن یازدهم تا نخستین دهه های قرن چهاردهم ،شمار بزرگی از نقالان به این مکان روی آوردند و آن را پایگاه نقالی و شاهنامه خوانی کردند. در این دوره قهوه خانه نهاد فعالی در انتقال فرهنگ و ادب کهن ملی و مذهبی ایران به توده مردم بی سواد یا کم سواد به شمار می رفت و در آموزش آداب زندگی گذشتگان ،اخلاق و منش پهلوانان و جوانمردان به افرادی که به قهوه خانه می رفتند؛ نقش مهمی داشت.امروزه با گسترش روابط تجاری و ورود تکنولوژی و تکنیک های مختلف برای ارایه یک اثر در نمایش های صحنه ای اعتبار نقالی رو به کمرنگ شدن می رود .
از نقالی بگذریم و نظری داشته باشیم کوتاه ، بر تاریخچه ی داستان سرایی به شیوه ی کنونی.ی
براي يافتن نخستين رمان ايراني بايد به سال 1253 بازگرديم؛ سالي كه "ستارگان فريب خورده ـ حكايت يوسفشاه " نوشته م.ف آخوندزاده را ميرزاجعفر قرچهداغي به فارسي برميگرداند.پس از آخوند زاده و قرچه داغی به کتاب "احمد" می رسیم که نوشته ی عبدالرحيم طالبوف تبريزي است .این کتاب اولين نوشته ي نزديك به رمان و به زبان فارسي است. قهرمان این كتاب، فرزند خيالي نويسنده است كه سؤالات ساده و درعينحال حساسي درباره اوضاع ايران و علل عقبماندگي آن از پدر ميپرسد و اين پرسش و پاسخ، آئينه ی تمامنمايي از مشكلات و گرفتاریهای ايرانِ آن روز را باز مينمایاند . پس از طالبوف ، می توان از محمدباقرميرزا خسروي كرمانشاهي يكي از پيشروان نثر نوين ادبي به عنوان نويسندة نخستين رمان تاريخي ايران نام برد. او رمان" شمس و طغرا" را نوشت و در آن، دوره ی آشفته ی حمله ی مغول را به ايران، ترسيم كرد. بااينكه زمينه اثر، تاريخي است، خسروی كوشيده روايتی عاشقانه و گيرا، پر از ماجراهاي هيجانآفرين در آن به وجود بیاورد.د.
و یا به صنعتيزادة كرماني با چاپ رمان دامگستران و رمان تاريخي داستان ماني ،می توان اشاره کرد .البته صنعتيزاده علاوه بر رمان تاريخي، رمانی اجتماعي نيز نوشت که به گفته ای رمان مجمع ديوانگان او نخستين اتوپيا( مدينة فاضله) در زبان فارسي است. از دیگر نویسندگانی که مبادرت به پدیدآوردن رمان اجتماعی نمودند می توان به مشفق كاظمي با نوشتن تهران مخوف ، عباس خليلي با رمانهاي روزگار سياه و انتقام و حاج ميرزايحيي دولتآبادي با نوشتن رمان شهرناز اشاره کرد.این نویسندگان با پدید آوردن اثرات خود ، نوعی از رمان فارسی را كه زمينه ی اجتماعي در آنها تعميم بيشتري داشت را با نمايش ِ گوشههايي از زندگي معاصر، يا معايب و مفاسد آن، پديد آوردند. در این میان و هم زمان با این نویسندگان مرد به آثار زنان داستان نویس نیزبد نیست اشاره ای کنیم .اولین داستان نویس زن ایرانی ایراندخت تیمورتاش است که رمانش را در سال 1309 منتشر کرد و بعد از او چند نویسنده دیگر زن نیز بودند که نوشته هایشان را منتشر کردند.د
پس از این نویسندگان و داستان سرایی هایشان باید گفت آنچه به عنوان قصه به معناي امروزي و به صورت يك شكل جديد ادبي در ايران قدمتی 100 ساله دارد، مجموعه قصههاي كوتاه يكي بود يكي نبود جمالزاده است.شاید به جرات بتوان گفت که آفرینش این اثر يكي از مهمترين حوادث ادبي تاريخ ادبيات ايرانا ست. با جمالزاده نثر مشروطيت قدم در حريم قصه ميگذارد و حكايتهاي پيش از مشروطيت به سوي ابعاد چهارگانة قصه يعني: زمان، مكان، زبان و عليت روي ميآورند و كاريكاتورهاي دهخدا جاي خود را به كاراكترهاي جمالزاده ميدهند؛ اگرچه اين كاراكترها خود در مقايسه با شخصيتهاي قصههاي نویسندگان پر قدرت بعدی میهن امان كاريكاتورهايي بيش نيستند اما با این وجود ازيك جوهر شخصي و تا حدي تشخصّ فردي برخوردار هستند كه به آساني ميتوان آنها را مثلا از كاريكاتورهاي اغراق شدة چرندوپرند دهخدا جدا كرد .باید گفت در این داستان ها عامل عليت ـ هرقدر هم ناچيز ـ موقعيت كاراكترهاي جمالزاده را تثبیت می کند و از طرفی همه و يا اكثرعوامل و عناصرقصهنويسي حرفهاي، در قصهنويسي جمالزاده ديده ميشود.پس می توان گفت جمالزاده نخستين ايرانياي ست كه با نيت و قصدی آگاهانه و با تركيبي داستاني و نه مقالهاي، به نوشتن پرداخت و اولين داستانهاي كوتاه فارسي را به وجود آورد.پس از جمالزاده داستان نویسان به نامی چون هدایت ،بزرگ علوی،محمود اعتمادزاده،ابراهیم گلستان،صادق چوبک و جلال آل احمد و در مورد زنان نویسنده نیز می توان به سیمین دانشور ،گلی ترقی،شهرنوش پارسی پور و دیگر نویسندگان زن ایرانی اشاره کرد که هم زمان با مردان آثارشان را منتشر کردند.این نویسندگان با خلق داستان های پر شور نام خود را در تاریخچه ی داستان نویسی این مرز و بوم برای همیشه ثبت کردند.خ